مبانی نظری و پیشینه تحقیق رضايت از زندگي در 50 صفحه با فرمت word و قابل ویرایش
رضايت از زندگي:
برخي كيفيت زندگي را به مثابه رضايت از زندگي آوردهاند يعني اين كه افراد بطور كلي از زندگيشان رضايت داشته باشند. كاتر[1] ( 1985) كيفيت زندگي را به مثابه رضايت فرد از زندگي و محيط پيراموني تعريف ميكند كه نيازها خواستها و ترجيحات سبك زندگي و ساير عوامل ملموس را كه بر بهزيستي همه جانبه فرد تاثير دارند در بر ميگيرد( غفاري، 1388؛5) اينگلهارت رضايت از زندگي را به عنوان مهمترين شاخص سازنده بر ميشمارد( اينگلهارت، 1373؛44). كمپل[2] و همكارانش كيفيت زندگي را رضايت از زندگي[3] در حيطههاي خاصي ميدانستند آنها حيطههاي كار، مسكن، سلامتي، همسايگي، دوستيها، ازدواج، زندگي خانوادگي، سطح تحصيلات و پسانداز را مولفههاي كيفيت زندگي قلمداد ميكنند( فتوت، 1390؛158) و احساس رضايت از زندگي شغلي و رضايت از زندگي خانوادگي اركان كلي رضايت از زندگي ميباشد. همچنين سينيتا و هايندس[4] كيفيت زندگي را برداشت و ارزيابي مثبت يا منفي فرد از خصوصيات زندگي خود و ميزان رضايت كلي خود از زندگي ميدانند(همان، 159) .غلامرضا غفاری (1388؛4)در اثر خويش تحت عنوان « كيفيت زندگي شاخص توسعه اجتماعي» ضمن بر شمردن رضايت زندگي به عنوان مولفه اصلي كيفيت زندگي به چهار نوع رضايت از زندگي اشاره دارد:
رضايت ناشي از داشتن[5]: كه متاثر از ميزان برخورداري افراد از امكانات ميباشد.
رضايت ناشي از ارتباط[6]: كه معطوف به روابط اجتماعي است.
-رضايت ناشي از بودن[7]: پنداشت فرد نسبت به خويشتن و تعريف از كيستي خود كه دلالت بر معناداري و كنترل بر زندگي خود در مقابل خود بيگانگي دارد.
- رضايت ناشي از اقدام و عمل[8]: كه بيشتر معطوف به چگونگي زمان در اختيار در قالب اوقات فراغت ميشود.
بطور كلي رضايت از زندگي مبتني بر درك فرد از وضعيت جسمي، رواني، اجتماعي و محيطي خود و احساس رضايتمندي و شادماني از بودن در اين وضعيت ميباشد و براساس تلقي كلي از خشنودي و يا ناخرسندي از زندگي و بر اساس ارضاء نيازهاي اساسي و همچنين تناسب بين اهداف شخص و وسايل دستيابي به آن اهداف مفهومپردازي ميشود. لذا رضايت زندگي بعد ذهني كيفيت زندگي است و سازه كيفيت زندگي مقولهاي عامتر از كيفيت زندگي ميباشد.
سعادتمندي:
يكي ديگر از مفاهيمي كه به مفهوم كيفيت زندگي بسيار نزديك است و بعضاً سبب تداخل مفهومي با سازه كيفيت زندگي ميشوداحساس سعادتمدني[9] ميباشد كه به چگونگي ارزيابي فرداز زندگي اشاره داردودربرگیرنده متغيرهايي ازقبيل رضايت از زندگي، رضايت از وضعيت زناشويي، رضايت از كار و متغيرهاي روانشناختي چون فقدان افسردگي واضطراب و وجودعواطف و خلقيات مثبت ميشود. احساس رضايت از زندگي بسيار نزديك با اين مفهوم ميباشد چرا كه هردوبه بعدذهني كيفيت زندگي اشاره دارندوآن رابايدبعنوان يكي ازمعرفهاي احساس سعادتمندي به حساب آورد.دينروبيس واس[10] براي احساس سعادتمندي سه جزء را قائل هستند:
1- ارزيابي مثبت محرك( عاطفه خوشايند)
2- ارزيابي منفي محرك(عاطفه ناخوشايند)
3- رضايت از زندگي
هر يك از اين سه مولفه به تقسيمات فرعي ديگري تجزيه ميشوند. رضايت كلي از زندگي را به رضايت از حوزههاي گوناگون زندگي از قبيل تفريحات، عشق، ازدواج، دوستان و... در عين حال عاطفه خوشايند را به هيجانات و خلقيات ويژهاي از قبيل لذت ،محبت غرور و بالاخره عاطفه ناخوشايند را ميتوان به هيجانات و خلقيات ويژهاي از قبيل شرم، گناه، خشم و اضطراب تجزيه كرد. در ميان اجزاءبر شمرده شده ارزيابي مثبت و منفي محرك بيشتر جنبه عاطفي داشته و جزء سوم يعني رضايت از زندگي داراي جنبه شناختي است( نوبخت، 1389؛25).
2-2-2-3- سبك زندگي
سبك زندگي[11] در لغت به معناي روشي است كه فرد در انجام يك فعاليت مشخص بكار ميگيرد كه شامل الگوهايي از روابط اجتماعي، مصرف، سرگرمي، تفريح و لباس پوشيدن ميباشد كه بازتابي كامل از ارزشهاي اجتماعي، طرز برخورد، الگوهاي رفتاري، عادات، علايق و ديدگاهاي فردي در سراسر زندگي است كه در پي اجتماعي شدن بوجود ميآيد.
مفهوم سبک زندگي در اواخر دهه 1920 توسط روانشناسي به نام آلفرد آدلر[12] بيان شد و هسته مركزي نظريه روانشناس فردي وي را شكل ميدهد. و اين مفهوم را به عنوان خود، شخصيت، فرديت، وحدت و يكپارچگي شخصيت، شكل دهنده فعاليتهاي خلاق فرد، شيوه مواجهه با مشكلات، عقيده و نظر فرد درباره خود و مشكلات زندگي و نگرشي كلي نسبت به زندگي بكار برد. و بر اين باور بود كه شيوهها وروشهاي عملي هر فرد در دوران كودكي شكل ميگيرد و از تعاملهاي اجتماعي كه در سالهاي اوليه زندگي رخ ميدهد آموخته ميشود.( هاشمي، 1386).آدلر در خصوص پديد آمدن سبك زندگي معتقد بود كه همه انسانها به نوعي احساس كهتري مبتلا هستند كه با روش خاصي در صدد برطرف كردن آن هستند، اين رويه منحصر به فرد براي جبران احساس كهتري، سبك زندگي افراد را ايجاد ميكند. سبك زندگي در سه دوره به كمال خود ميرسد دوران كودكي، زمان شكلگيري پنج ريشه اصلي سبك زندگي است كه عبارتند از سلامتي و ظاهر، وضعيت اقتصادي- اجتماعي، نگرشهاي والديني، منظومههاي خانوادگي و نقش جنسيتي، دومين بعد از سبك زندگي، نگرشها نسبت به تكاليف زندگي ميباشد كه در دوران نوجواني تحول مييابند اين نگرشها عبارتند از نگرش نسبت به خود، نگرش به سوي مشكلات، نگرش به سوي ديگران، نگرش به سوي جنس مخالف و نگرش به زندگي، سومين بعد از سبك زندگي، تكاليف زندگي است. وي بر سه تكليف از زندگي تاكيد دارد كه عبارتند از: ديگران، شغل، عشق و مسائل جنسي. سبك زندگي در بزرگسالي در اهداف و راههاي رسيدن به آنها خود را نمايان ميكند( فاضل، 1390: 143).
كرن و همكارانش( 1993) براي سنجش سبك زندگي نمونههايي به شرح ذيل تدوين كردهاند:
- علاقه اجتماعي(BSI)[13]: به بيان تعلق فرد به جامعه ميپردازد.
- كنارآمدن( GA)[14]: اين که فرد تا چه اندازه تمايل دارد كه در سه حيطه مربوط به تكاليف زندگي يعني ارتباطات اجتماعي، كار و صميميت از روندي قاعدهمند پيروي كنند.
- مسئوليتپذيري( TC)[15]: اينکه تا چه اندازه هدايت و رهبري ديگران براي فرد خوشايند و قابل قبول است.
- نياز به تاييد( WR)[16]: اينكه فرد تا چه اندازه به اظهار نظرهاي ديگران بها ميدهد و نظر آنها را حائز اهميت ميداند.
- محتاط بودن(BC)[17]: اين كه تا چه اندازه فرد در موقعيتهاي بين فردي احساس امنيت و اعتماد ميكند( سعيدي، 1390؛10).
جزئیات:
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)
مبلغ واقعی 20,000 تومان 35% تخفیف مبلغ قابل پرداخت 13,000 تومان
برچسب های مهم
اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یا