محل لوگو

مقاله درباره ماركسيستي


مقاله درباره ماركسيستي

مقاله درباره ماركسيستي در 55 صفحه با فرمت word و قابل ویرایش

 

در ساختار قشربندي اجتماعي نظرات متعددي پيرامون طبقه وجود دارد كه با دقت در اين نظريات مي توان آن را به دو نوع كلي تعريف تقسيم بندي نمود

1) مفهوم ماركسيستي طبقه

پيش از ماركس، بسياري از انديشمندان براين باور بودند كه نابرابري هاي دسته هاي اجتماعي عامل اصلي تضادها وتعارضات سياسي هستند.

براين اساس در يك مفهوم وسيع و با نگاه كلي تر به موضوع دسته هاي اجتماعي نابرابر همان طبقات اجتماعي بودند كه بعدها مبارزات طبقاتي را عامل اصلي وتنها عامل تعارضات سياسي معرفي نمود وهمين نظريه باعث شد تا مفهوم طبقه براساس نظريه ماركس شكل بگيرد.

اگر چه هيچ يك از آثار ماركس تعريف مشخصي از طبقه وجود ندارد و به طور مشخص مبارزه طبقاتي طبقه بورژوازي و ظلم آنان نسبت به طبقه كارگر را بيان مي نمايد لكن درون مايه اين تئوري ها تعريفي از مفهوم طبقه براساس انديشه هاي ماركس را به دست مي دهد.

فرهنگ كوچك فلسفي وي در چاپ 1955 به تعريفي از لنين در يك جزوه سال 1919 با عنوان (ابتكار بزرگ) از مفهوم طبقه اشاره مي نمايد:

«طبقات به گروههاي وسيع انساني اطلاق مي شود كه برحسب مكاني كه در يك نظام تاريخي معين در توليد اجتماعي اشغال كرده اند برحسب ارتباط آنها با وسايل توليد اجتماعي اشغال كرده اند بر حسب ارتباط آنها با وسايل توليد (كه غالبا به وسيله قانون تبثبت و پايدار شده ) براساس نقش كه درسازماني اجتماعي كار !! ولذا به واسطه وسائل كسب ثروت هاي اجتماعي وعظمتناشي از آن چهره مشخصي يافته اند. طبقات گروه هاي انساني هستند كه يكي از آنها مي تواند كار آن ديگري را به سبب اختلاف مكاني در يك نظام مشخص اقتصاد اجتماعي اشغال كرده است تمليك كند[1].

البته با دقت در تعريف فوق مشخص مي گردد كه تعريف جامعي نيست لكن براساس انديشه هاي ماركس برداشت خوبي انجام شده و تعريفي نسبتا منطبق با انديشه وي ارائه داده است.

براساس نظريه ماركس طبقات براساس وضعيتشان نسبت به وسايل توليد تعريفي مي شوند فرهنگ كوچك فلسفي وي در چاپ 1955 به تعريفي از لنين در يك جزوه سال 1919 با عنوان (ابتكار بزرگ) از مفهوم طبقه اشاره مي نمايد: «طبقات به گروههاي وسيع انساني اطلاق مي شود كه بر حسب مكاني كه در يك نظام تاريخي معين در توليد اجتماعي اشغال كرده اند برحسب ارتباط آنها با وسايل توليد ( كه غالبا به وسيله قانون تثبيت وپايدار شده) براساس نقشي كه در سازمان اجتماعي كار!! و لذا به واسطه وسائل كسب ثروت هاي اجتماعي و عظمت ناشي از آن چهره مشخصي يافته اند. طبقات گروه هاي انساني هستند كه يكي از آنها ميتواند كار آن ديگري را به سبب اختلاف مكاني در يك نظام مشخص اقتصاد اجتماعي اشغال كرده است تمليك كند

اگر چه وسايل توليد در طول تاريخ دچار تغييرات فراواني شده و اين تغييرات منشا اثر در روابط اجتماعي گرديده است. به عقيده ماركس روابط اجتماعي به گونه اي بسيار نزديك با نيروهاي توليد وابستگي دارند انسانها با به دست آوردن نيروهاي جديد توليدي شيوه توليد ونحوه تحصيل معاش خود را تغيير مي دهند و كليه روابط اجتماعي خود را دگرگون مي سازد. آسياب دستي جامعه اي با تيولداران وآسياب بخاري جامعه اي با سرمايه داري صنعتي به دست مي دهد[2] (كارل ماركس،فقر فلسفه 1847) لذا به نظر مي رسد تمايز طبقات زائيده قرار گرفتن نيروهاي توليدي در ارتباط با نوعي از روابط اجتماعي است.ماركس گرايان معتقدند كه انسان در آغاز داراي نوعي كمونسيم ابتدايي بوده كه هم وسايل واموال جنبه مالكيت دسته جمعي داشته است واساسا مالكيت خصوصي وجود نداشته اس تو به همين خاطر طبقات اجتماعي نيز نبوده است. اما با ايجاد اولين فنون كشاورزي مالكيت خصوصي ابزار توليد شكل گرفت و از آن پس با توسعه تقسيم اجتماعي كار ومالكيت خصوصي وسايل توليدي طبقات اجتماعي نيز بروز وظهور پيدا كرد.

توسعه مالكيت خصوصي وسايل توليد باعث ايجاد سيستم تقسيم كارگرديد كه بر اساس آن دو طبقه متضاد شكل گرفت. يك طبقه مالكيت خصوصي وسايل توليد را داراست و طبقه ديگر نيروي كار را و اين تنها سرمايه آن براي ادامه حيات است.

از اين نظر به طور طبيعي نيروهاي مولد برحسب ميزان توسعه فني ابزار توليد صور گوناگون پيدا ميكند ووضع مالكيت آنان تغيير مي كند بر همان اساس در دوران مختلف جوامع متفاوتي بوجود مي آيد. جامعه باستاني ،جامع فئودالي و جامعه سرمايه داري. در هر يك از اين رژيم ها ، دو طبقه متضاد در برابر هم قرار دارند.جامعه باستاني شامل طبقات اربارب ومالكين زمني و برف ها در مقابل آنان، در جوامع سرمايه داري بورژوازي مالك كارخانه و موسسات صنعتي در مقابل كارگر وجود دارد. تمامي جوامع فوق براثر توسعه ابزار توليد رفته رفته جاي خود را به ديگري مي دهند و نظام هاي جديد آرام آرام در قالب نظامهاي موجود پرورش مي يابند. اين تغيير و جابه جايي بصورت يكباره وناگهاني نيست بلكه آرام وكند انجام مي شود بگونه اي كه نظامهاي قديم در كنار نظامهاي جديد رفته رفته كارايي خود را ازدست داده وجايگزين مي شوند اما در اين رهگذر قطعا اتفاق مي افتاد كه چندين سطح طبقه با يكديگر همزيستي مي نمايند. به همين جهت در كنار طبقات اصلي طبقات فرعي وجود دارند كه يا در حال روئيدن هستند مانند بورژوازي در جوامع فئودالي ويادر حال از بين رفتن مانند فئودالها ويا دهقانان در جامعه صنعتي. در هر صورت ماركسيسم هيچگاه وضعيت روشني از طبقات مزبور ارائه نكرده است.

فهرست مطالب:

فصل دوم

بخش اول: مفهوم ماركسيستي طبقه

2- ساير مفاهيم طبقه

الف) تعريف طبقه براساس سطح زندگي

ب)تعريف طبقه براساس نوع زندگي

ج) تعريف طبقه براساس حيثيت

بخش دوم:

- مفهوم شناسي طبقه متوس

- جايگاه طبقه متوسط در قشربندي جوامع نوين

- ساختار طبقاتي ايران بعد از مشروطيت

- ساختار طبقه متوسط قديم

1-ديوانسالاران

2-روحانيون

3-بازاريان

-انتقال قدرت از قاجار به پهلوي وطبقه متوسط جديد

-رشد طبقه متوسط جديد

-نظريه هايي درباره طبقه متوسط در ايران

بخش سوم:

-ويژگي هاي طبقه متوسط

 


مبلغ واقعی 5,000 تومان    5% تخفیف    مبلغ قابل پرداخت 4,750 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

دیدگاه های کاربران (0)

اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما