تحقیق درباره ريشه های معماری مدرن در 68 صفحه با فرمت word و قابل ویرایش
ريشه های معماری مدرن
آنچه در پيش روست تاريخ معماری مدرن نيست، بلكه نگرهای نظريهپردارانه است و تلاشی را برای توصيف اينكه معماری مدرن درباره چيست به دست می دهد. آنچه ممكن است تا حدّی متظاهرانه به نظر رسد، ولی بايد اذعان داشت كه كژفهمی ها وسوء تعابيری كه در كاراست كه اينگونه روشنگریها را به چيزی ضروری بدل میسازد. محض رعايت بیطرفی بايد آنچه را كه جنبش مدرن واقعاً خواهان آن بود يادآوری كرد وآنچه را هم كه در عمل به آن رسيد خاطر نشان ساخت.
امروزه برخی از نويسندگانی كه به اين موضوع میپردازند، حتیمدعیاند كه جنبش مدرن حكم نوعی «كلاف سردرگم» را دارد؛ آنان اظهار میدارند كهمعماران مدرن در عالم واقع «ايديولوژی» مشتركی نداشتند و به طريق اولی معماری مدرننمیتوانست اصولاً وجود داشته باشد. جنبش مدرن بیترديد مبنا و جهتگيری خاص خود راداشته است، و تنها آن دم كه اين به درستی درك گردد، امكان رسيدن به ارزيابیمنصفانهای از پيامدهای آن، و از جمله كوششهای پسامدرن اخير، فراهم میآيد. به اينطريق میتوان به نقطه عزيمتی برای جست و جو و پيگيری معماریای دموكراتيك در عصریكه در آن به سر میبريم، دست يافت.
رويكرد اتخاذ شده، رويكردی است عينی و پديدارشناختی. ازطريقنوشتن، «پيرامون» معماری، و با اولويت اصلی را به مسائل اجتماعی و سياسی دادن، چيزیحاصل نمیآيد. معماری را بايد با مناسبات خود معماری درك كرد. البته اين بدين معنینيست كه معماری را رشتهای «مجزا و خود مختار» برشمريم. معماری به مثابه نوعی هنر،به زندگی تعلق دارد. هدف آن نيز عبارت است از فراهم آوردن مكانهايی كه زندگیبتواند در آن «به وقوع پيوندد». مكان، مجموعهای از منابع يا احياناً ظرفی خنثیوبیطرف نيست؛ بل درواقع محيطی است عينی و ملموس كه نوعی نظم و منش و ويژگی در خوددارد. بدين ترتيب چنانچه در سويی راجع به زندگی سخن رانده شود، و در سوی ديگر ازمكان، چنين چيزی بی معناست. «طراحی برای زندگی» به واقع شعاری بود كه برای بيان هدفكلی جنبش مدرن به كار میرفت.
تفصيل اين امر، با توصيفی از جهان نو و نياز انسان برای جهتگيریو تعيين هويت در آن، آغاز میگردد. معماری به طور كلی اين نياز را از طريقسازماندهی فضايی و بيان صوری، برآورده میسازد. اهميت بنيادين اين مفاهيم، مدتهاپيش تشخيص داده شد ليكن تا امروز هيچگاه بحث شايسته و درخوری در مورد آن صورتنپذيرفت.
واژه «ريشهها» در اين مقاله اشاره به ساختارهای ماندگار (و نهزودگذر) و الگويی، و همچنين تجارب و يافتههای دورههای تاريخی مربوط به آنها دارد. در برهه كنونی كه ابعاد تاريخی معماری مجددا نقشی عمده يافتهاند، مشخصاً مباحثی ازاين دست اهميت میيابند. برای ممكن ساختن طرح اينگونه مباحث، در هر فصل بخشهايینظری با ماهيتی كلی گنجانده شده است. شيوه عرضه اينگونه مباحث، گاهشمارانه يازمانبندی شده نيست بلكه برحسب مسائلی كه جنبش مدرن را متأثر میساخت، سازماندهی شدهاست و به دنبال آن، مسير تكوينی كه گيديون آن را «سنّت جديد» میناميد درج گرديدهاست. با اين حال نوعی گاهشماری و يا زمانبندی نيز تلويحاً به چشم میخورد كه باعناوينی همچون «پيش از مدرن»، «مدرن» و «پسامدرن» نشان داده شده است.
دنيای جديد و معماریجديد
معماری مدرن بدينخاطر پا به عرصه حيات نهاد كه به انسان ياریرساند كه در دنيای جديد همچون كاشانه خود احساس آسايش كند. مفهوم اين احساس آسايش،فراتر از نياز به سرپناه، پوشاك و غذاست؛ و در وهله نخست به مفهوم همانند پنداشتنخود با محيط زيست طبيعی و اجتماعی است. اين مفهوم در عين حال نوعی احساس تعلقومشاركت را نيز دربردارد، يعنی تملك جهان آشنا و درك شده. انسان بايد احساس كند كهاز جمله درمعرض چيزهای شناخته شده و با معنی قرار دارد. ما همه آگاهيم كه اين تعيينهويت در جهان مدرن مشكلآفرين شده است. محيطهای بسته و امن گذشته فروپاشيدهاند، وساختارهای جديدی را میطلبند.
معماری مدرن يكی از اين صور است. هدف كلی معماری مدرن اين است كهبرای انسان سكونتگاه جديدی تدارك ببيند. اين سكونتگاه جديد بايد نياز به شناسايی رابرآورده سازد و بدين ترتيب تجلی «رابطه دوستانه» جديد بين انسان و محيط زيستاوباشد. لوكوربوزيه در سال 1923 نوشت:« مسئله خانه، مسئله عصر است.»، «تعادل اجتماعبه اين مسئله بستگی دارد. معماری، در اين دوره نوسازی، نخستين وظيفهاش تجديد نظردر ارزشها و عناصر تشكيل دهنده خانه است.»
نخستين اعلاميه مهم بينالمللی معماری جديد، وايسنهوف دراشتوتگارت –1927- در واقع نمايشگاهی با عنوان «سكونتگاه» بود. جنبش مدرن با در نظرگرفتن سكونتگاه به عنوان نقطه عطف، سلسله مراتب سنتی كارهای ساختمانی را دگرگونكرد. كليسا و قصر، به عنوان مهمترين كارهای گذشته، اهميت خود رااز دست دادند، و ازآن زمان به بعد موسسات عمومی دولتی ، «توسعه» خانه را مورد توجه قرار دادند. بهموجب همين امر نوعی نگرش دموكراتيك جديد، بر طبق ساختار دنيای جديد پديد آمد.
بارها پيشگامان معماری مدرن تازگی جهان مدرن را متذكر شدند، وتأكيد ورزيدند كه اكنون معماری نمیتواند با فرمهای گذشته به كار رود. در اينباره، شعار لوكوربوزيه بسيار شناخته شده است: «عصر مهمی آغاز شده است. روحيه جديدیبه وجود آمده... سنتها و رسوم باعث سركوبمعماری شدهاند. «سبكها» دروغ اند... عصر متعلق به ما، و سبك متعلق به آن ، روز به روز معين میشوند.» و «ميس ون دروهه» میافزايد:« نه ديروز، نه فردا، بلكه فرم را تنها در همين اامروز میتوان معينساخت.» اين عقيده كه بيان شد بیتوجه به عقايد سياسی بود، گرچه هر دو با نگرشیريشهای با يكديگر پيشمیرفتند. هانس مه ير ماركسيست در مقالهای با عنوان «دنيایجديد» نوشت: «هر عصری فرم جديد خود را میطلبد. رسالت ماست كه به دنيای جديد، شكلیجديد با معانی امروز بدهيم. اما دانش ما از گذشته باری است كه بردوش ما سنگينیمیكند...» نتيجه آنكه، معماری بايد از نو دست بهكار شود «انگار هرگز پيش از ايننبوده است»، و اين هدفی است كه پيش از اين درباره آغاز قرن مطرح نشده بود.
در 1914 ، آنتونيو سنت اليا پيرو فوتوريسم اظهار داشت: «معماری باسنت قطع رابطه میكند؛ ضرورت ايجاب میكند كه معماری دوباره از اول آغاز گردد... تضاد شديدی بين دنيای مدرن و قديم با چيزی مشخص میشود كه پيش از اين وجودنداشت...» تمام اظهار نظرهايی كه نقل قول شد، به پرسش ميانه رو و بیپيرايه شينكلبه سال 1826 برمیگردد: «آيا نبايد بكوشيم كه سبك متعلق به خود را بيابيم؟»
در واقع معماری جديد به عنوان چيزی از بيخ و بن جديد ظاهر شد. بهنظرمیرسد فرمهای آن از گردآوریهای شتابزده، همچون مظاهر نگرش جديد دنيا، ابداعشده بودند. طرح «بازار مكاره جهان» هكتور هرو، در پاريس 1876 ، پيشاپيش همين موضوعرا نشان میدهد. در اين طرح فرمهای بسته و سنگين ساختمانهای گذشته از بينرفتهاند؛ فضا، بینهايت در تمام جهتها گسترش يافته، به گونهای با افق نامحدودینشان داده شده است، و ساختمان به مثابه حجم باز و شفافی ظاهر میشود كه به نوعی جزءسازندهای از كل فضاست. حجم ساختمان با عضوهای باريك چدنی مشخص شده است، كه هر چندمانعی برای فضای باز و پيوستار اساسی آن هستند ولی در عوض ضرباهنگ و مقياسی را بهدست میدهند. بدين ترتيب، ساختمان وضعيت «جهانی» جديدی را بيان ميكند كه نقطه عطفیبرای نمايشگاههايی از اين دست میشود و انسان را به مشاركت در جهانی كه ويژگی آنآزادی جديد حركت و انتخاب است ، دعوت میكند. ما هدف ها وپيامدهای معماری مدرن رادرك میكنيم، بنابراين بايد «تازگی» جهان مدرن را هم در نظر بگيريم و جويا شويم كهچگونه معماری در آشكار ساختن آن به كار میآيد.
تصور فضايی جديد
سنت اليا، كليدی برای بحث تازگی جهانی مدرن پيشنهاد میكند ومیگويد كه جهان مدرن با « چيزی كه پيش از اين نبود » مشخص میشود . هانس مه ير درمقالهای كه پيشتر عنوان شد، چيزهايی را توصيف میكند كه قبلاً نبودهاند، مانند «اتومبيلهايی كه با سرعت در خيابانها میروند، و هواپيماها كه در هوا به پروازدر میآيند و دامنه حركت و فاصله بين ما و زمين را عريض تر میكنند.» اما تحرك،تنها يكی از جنبههای درك جديد فضا و زمان است. مهير همچنين اشاره میكند كه «همزمانی رويدادها» به وسيله تبليغات و نمايشگاهها (امروز ما میگوييم «رسانهها») به منصه ظهور میرسند، و ارتباط به وسيله «راديو, تلگراف وبیسيم» سبب ميشود كه «ما از انزوای ملی رهايی يابيم و جزئی از اجتماع جهانی شويم.» دست آخر، مهير خاطرنشان میكند كه «خانههای ما متحرك تر از هميشهاند. بلوكهای بزرگ آپارتمانی ،واگنهای تختخوابدار، قايقهای تفريحی خانوادگی، كشتیهای مسافربری بين اروپا وامريكا، مفهوم محلی وطن را به تدريج ضعيف میكنند. ما جهان وطنی میشويم.» مهير درسال 1926 اضافه میكند، آنچه كه در حال بهدست آمدن است – و او به توصيف آنهامیپردازد- پيش از اينها يعنی در حدود نيمه قرن نوزدهم به آن پیبرده بودند، ووضعيت مسلماً از امروز چندان متفاوت نيست. جهان فراگير و باز همين است، و زمان آنفرار رسيده است كه به همين صور باقی بماند. در 1930 ميس ون دروهه گفت:« عصر جديدواقعيتی است كه جدای از نظر مثبت يا منفی ما، وجود دارد.»
مبلغ واقعی 5,000 تومان 10% تخفیف مبلغ قابل پرداخت 4,500 تومان
برچسب های مهم
اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.
ایجاد وب سایت یا