محل لوگو

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تصویر بدنی


مبانی نظری و پیشینه تحقیق تصویر بدنی

مبانی نظری و پیشینه تحقیق تصویر بدنی در 59 صفحه با فرمت word و قابل ویرایش

تصور بدنی:

یکی دیگر از روش های که از سوی افراد جامعه برای انجام جراحی زیبایی صورت میگیرد و باعث اضطراب در افراد می شود تغییر در تصویر بدنی می باشد که در صورت عدم تغییر در آن منجر به اضطراب شدید، اجتناب از رویارویی با افراد از دست دادن اُمید می شود. اُمید به اختیار خود انسان است و از آنجا ناشی می شود که تصمیم بگیرد که هیچ گاه خود را کمتر از از موجودی بی همتا و مهم نپندارد. بدن انسان نخستین بخش شخصیت اوست که در تعاملات اجتماعی قابل مشاهده است و از این نظر با بخش های دیگر شخصیت متفاوت است زیرا به راحتی و تنها از راه مشاهده می تواند با سایر افراد مقایسه شود بنابراین شکل ظاهری بدن در تعاملات اجتماعی اهمیت زیادی دارد. دامنه تصویر بدنی و نگرانی از آن تا به آنجا گسترش یافته است که مشغلۀ ذهنی بسیاری از افراد، بخصوص جوانان گردیده و روزانه زمان و هزینه زیادی صرف تفکر و تغییرات ظاهری در بدن می شود (گرین، پریجارد[1]؛ 2003). این امر به گونه ای است که این افراد ساعت ها در مورد تصویر بدنی خود فکر می کنند و با تغییر در آرایش و پوشیدن لباسهای متنوع و قرار گرفتن در وضعیت های خاص سعی در پوشاندن نقائص ظاهری خود دارند که بیشتر زائیده تصور ذهنی آنان از بدنشان است (اسکلافانی[2]، 2003). رضایت از تصویر بدنی در بین جوانان، مستلزم رضایت از پنج عامل بدنی می باشد:1.تناسب اندام 2.زیبایی ظاهر3 .سلامت بدنی 4.پاکیزگی بهداشت و زیبایی پوست ومو 5.توانایی کنترل وزن (مارش[3]، 2004) و نارضایتی از این تصویر بدنی پیامدهایی چون اضطراب، افسردگی، انزوای اجتماعی، اختلالات روانی، تضعیف خودپنداره و عزت نفس را در پی خواهد داشت (برونل[4]، 1991) . از نظر الکساندر مات و لامسون[5](2004)، تصویربدنی به عنوان یک ساختار چند بُعدی قابل تغییر است. مطالعات گسترده در چند سال اخیر روی تصویر بدنی این توافق را در بین عده زیادی از محققان به وجود آورده که تصویر بدنی مسأله ای چند بعدی بوده و در بر گیرنده مؤلفه های ادراکی، نگرشی و رفتاری است.

تصویر بدنی بیانگر نگرش فرد از خود همراه با احساسات وافکاری است که می توانند تغییر دهنده رفتار او در شرایط گوناگون ودر جهات مثبت یا منفی باشد. این تصویر ذهنی می تواند تحت تأثیر عواملی چون رشد جسمانی، تعاملات فرد با محیط اجتماعی، سوانح، آسیب جراحات بدنی قرار گیرد و نگرانی از تصویر بدنی را در فرد ایجاد کند (سوگار[6]، 2000).

ظاهر یکی از بخش های مهم خودپنداره و از این رو تصویر بدنی است. مدیریت ظاهر نه فقط شامل تفکر دربارۀ چگونگی قیافۀ شخصی، بلکه شامل فعالیت هایی برای نمایش قیافه نیز می شود. کیسر[7](1997)، معتقد است هر نوع تفکر و فعالیتی که به خریداری و پوشیدن لباس و نیز فرایند های تغییر بدن، مانند رژیم غذایی، جراحی منجر شود به عنوان بخش های مدیریت ظاهر در نظر گرفته می شود. رود و لنون(1994) اعتقاد دارند که رفتارهای مرتبط با مدیریت ظاهر شامل رژیم غذایی، ورزش پرورش اندام، جراحی، استفاده از وسایل آرایشی و زیبایی و انتخاب لباس هایی برای بالا بردن ظاهر فردی می باشند.

از نظر سندز[8](2001)، تصویر بدنی بر اساس یک ساختار چند وجهی مفهوم سازی می شود در واقع تصویر بدنی مفهوم پیچیده ای است که در بردارنده عوامل بیولوژیکی روانشناسی درونی و عوامل اجتماعی خارجی است. نتایج پژوهش های چند دهۀ گذشته نشان می دهد که عده زیادی از افراد جامعه به خصوص جمعیت مونث در پی تغییر در تصویر بدنی خود هستند(مکابی و ریکاردلی[9]، 2001).

مفهوم تصور بدنی برای اولین بار توسط شیلدر[10] در سال (1950) مطرح شده وی تصور بدنی را با یک چشم انداز روانشناسانه این گونه تعریف نموده است « تصویری از بدنمان که در ذهنمان شکل می دهیم و شیوه ای که بدن برایمان آشکار می شود، تصویر بدنی یک فرآیند شناختی صرف نیست بلکه خواسته ها، نگرش های عاطفی و کنش متقابل با دیگران را منعکس می کند.» این اشتغال ذهنی باعث می شود که افراد زمان و هزینه زیادی را صرف تغییر در ظاهر خود کنند.

این مفهوم یک سازه بسیار پیچیده است که دارای دو بُعد سرمایه گذاری تصور بدنی[11] و ارزیابی تصور بدنی[12] است.سرمایه گذاری تصور بدنی، درجه اهمیت رفتاری و شناختی مردم به بدن و ظاهرشان را منعکس می کند. از طرف دیگر ارزیابی تصور بدنی به درجه رضایت و عدم رضایت بدن و ظاهرشان مربوط می شود(کش و پروژنسکی[13]، 2002).

تصویر بدنی به صورت تجسم های درونی از جنبه های ظاهری بدن تعریف شده است. مفهوم تصویر بدنی ثابت نیست و جوهره ای پویا دارد تصویر بدنی آرمانی فرد در اثر متغیرهایی مانند بازنمایی رسانه ها، رسوم فرهنگی و نگرش های دوستان تغییر می کند. این تغییر دیدگاه ها به طور معمول با تغییر احساس و افکار همراه است و حتی در موقعیت های مشخص به تغییر رفتار می انجامد(گارزورم[14]، گارماگالیک[15]، 2010). پروژنسکی و کش و ادگرتون[16] بر این باورند که در واقع جراحی زیبایی، جراحی زیبایی تصویر بدنی است وبا بهبود بخشیدن به بدن توسط جراحی بهبود روانشناختی صورت می پذیرد(ساورر، وادن، پرتشوک، ویتاکر[17] ؛ 1998).

بدن افراد از تجربه های اجتماعی، به خصوص از هنجارها و ارزش های گروه هایی که به آنها تعلق دارند، تأثیر می پذیرد. یکی از جنبه های روانشناختی مورد بررسی در جراحی زیبایی،تصویر منفی فرد از خود[18] است که این نقص ممکن است خیالی باشد و یا با نوعی نابهنجاری جسمی جزیی مرتبط باشد و دلواپسی های بیمار در مورد آن افراطی و عذاب آور است(DSM-IV TR 2010). افراد برای بهبود تصویر ذهنی از ظاهر خود در جستجوی تغییراتی از طریق رژیم غذایی، ورزش و یا جراحی زیبایی هستند و بیشترین اشتغال ذهنی مربوط به پوست، مو، بینی، چشم ها، دهان، لب ها، فک و چانه است اما اشتغال ذهنی ممکن است به طور همزمان مربوط به چندین قسمت بدن باشد (فیلیپز[19]، 2009).

زنانی که اعتماد به نفس بالایی دارند، کمتر تمایل به جراحی زیبایی دارند و از سوی دیگر زنانی که تصویر منفی از بدن خود دارند، اعتماد به نفس کمتری دارند (توسلی و مدیری، 1391). فشار های هنجاری که از سوی جامعه به ویژه جوامع غربی، افراد بسیار نزدیک و رسانه ها به خصوص به زنان تحمیل می شود بر تصویر آنان از بدن خودشان تأثیر می گذارد و این تصویر نامطلوب موجب اقدام به جراحی زیبایی می شود به این ترتیب اگراز بدن خود احساس منفی نداشته باشند و از بدن و ظاهر خود راضی باشند به احتمال کمتری دست به جراحی زیبایی می زنند(نوغانی، مظلوم خراسانی، 1390).

دلواپسی و دل مشغولی نسبت به بدن با مفهوم سرمایه گذاری روانی بر بدن قابل توجیه است، سرمایه گذاری روانی بدن اغلب با چگونگی دقت فرد به اندازه بدن کنونی اش با مقایسۀ اندازه بدن ایده آل مرتبط است. رضایت زمانی بدست می آید که فرد قسمت هایی از بدن خود را که با معیارهای ایده آل جامعه برای زیبایی ناهمسان است تغییر می دهد و سپس بدن خویش را با ایده آل مقایسه می کند وقتی تفاوت بین بدن ایده آل و بدن واقعی فرد زیاد باشد، احساس رضایت از بدن کمتر می شود(رابینسون[20]، 2003).

تصویر بدنی یک جنبه از خودپنداره است. خودپنداره ادراک کلی است از چیزی که هستیم(کیسر، 1997). کلیش، (1975) خودپنداره را به عنوان تصویر کلی فرد درباره خودش تعریف می کند که شامل تجربیات واقعی و تفسیر این تجربیات است. در تصویر کلی، خودپنداره چند بُعدی است و دارای چند سطح از خود است. تصویر بدنی و عزت نفس به عنوان جنبه های بسیار مهم خودپنداره بررسی می شوند(به نقل از رابینسون، 2003).

نگرانی شدید از ارزیابی منفی توسط دیگران، منجر به نارضایتی از تصویر بدن شده و شخص را با دو سوال اصلی به چالش می کشد 1- آیا ارزش من و جهان زیر تأثیر ظاهر جسمانی من است؟2- آیا ظاهر من غیر قابل قبول است؟(کش و همکاران، 2004، گیلبرت و می یر[21]، 2005) تداوم این نارضایتی نیز منجر به افسردگی (آراماتس[22]و همکاران، 2003)، اضطراب اجتماعی(فردا و جیمز[23]، 2004، کش و همکاران، 2004) و پایین آمدن عزت نفس(وبستر[24] و همکاران،2003،میرزا[25] و همکاران، 2005، مارخام[26] و همکاران، 2005) می گردد و پایین آمدن عزت نفس سبب تشدید اضطراب می شود.

متخصصان بهداشت روانی به دلیل اهمیت تصویر بدنی در ارتباطات اجتماعی و روابط بین فردی تحقیقات متعددی را در این زمینه انجام داده اند و نتایج یافته های آنان نشان می دهد که برخی از افراد اشتغال ذهنی مداومی درباره ی ظاهر جسمانی خود دارند و علیرغم طبیعی یا تقریباً طبیعی بودن ظاهر جسمانی، ترس مفرط و نگران کننده ای را از زشت یا غیر جذاب بودن خود گزارش می کنند(فیلیپز، دی دی و منراد[27]، 2007). این ویژگی را «اختلال بد ریختی بدنی» نامیده و یافته های تحقیقی نشان می دهد که مبتلایان به ترس از بدریختی بدن، دارای دو مجموعه علائم وسواسی وابسته به ظاهر بدنی" برای مثال تصور بزرگ بودن جثه، اندازه صورت، کم پشتی موها و موی صورت" و علائم جبری وابسته به ظاهر بدنی" برای مثال اجتناب از آینه، وارسی بخش های مختلف جسمانی در آینه، رفتارهای تکراری جبری آرایشی و پوشاندن صورت) هستند(بلینو، زیزا، پارادایز، ریواروسا، فالچری و بوگتو، 2006).

نتایج تحقیقی طولی سه ساله متوسط کاترین و تامپسون (2000) نشان داد که خاطرات تمسخر آمیز از تصویر بدنی در گذشته خودپنداره منفی و نارضایتی از تصویر بدن را تقویت می کند و نظریات فرهنگی و اجتماعی نیز حاکی از تأثیرات گسترده حمایت های اجتماعی و فرهنگی بر شکافگیری تصویر بدنی است و به نظر می رسد این تأثیر در جوامع غربی بیشتر است(لیندمن،2002)،(رینهارت، 2004)، در پی احساس نارضایتی از تصویر بدنی و ایجاد خودپنداره منفی فرد خواستار تغییر بدنی خود خواهد شد تا بتواند تصویر بدنی حقیقی خود را به تصویر بدنی ایده آلش نزدیک کند(رابین استاین).

از روش های دیگری که از سوی جوانان برای تغییر تصویر بدنی استفاده می شود، جراحی زیبایی است که به نظر می رسد در 50 سال أخیر این روش به فراوانی مورد استفاده قرار گرفته است(صفازاده، 1386). شاید دلیل این عمومیت فراگیر استفاده از جراحی زیبایی وجود چندین عامل باشد که از جمله آنها تنوع طلبی، امکان پذیری تغییر در صورت، حداقل نارضایتی، ماندگاری تغییر و تمرکز فزاینده رسانه های جمعی بر تصویر بدنی در سال های اخیر باشند. در میان همۀ این عوامل آنچه مورد تائید همه پژوهشگران در انگیزه تمایل به جراحی زیبایی می باشند نارضایتی از تصویر بدنی است(پونتی، مولر؛ 2008).

 

2-1٦ دید گاه های روانشناسی اجتماعی درباره تصور بدنی:

2-1٦-1 نظریه فرهنگی اجتماعی تامپسون:

در این دیدگاه رسانه های غربی به عنوان منبع اولیه ی نارضایتی از بدن محسوب می شوند، که در میان زنان جوان به طور گسترده ای رواج یافته است. براساس این دیدگاه رواج نارضایتی از بدن در میان زنان جوان و حتی مسن از پیامدهای غیرقابل اجتناب پرتره ها(یا نمونه های ایده آل بدنی) به تصویر کشیده شده در رسانه ها است که منجر به رفتارهای ریاضت گونه در میان زنان می شود. تامپسون اشاره می کند که در جوامع غربی تأکید زیادی بر ظاهر فیزیکی است و هنجارهای ثابت و مشخصی برای جذابیت ظاهری وجود دارد و اعتقاد عامه ی مردم این گونه است که شخصیت هایی با جذابیت ظاهری به جایگاه اجتماعی مطلوب تر، موفقیت بیشتر، زندگی کاملتر و مزایای بیشتری در روابط بین فردی و جایگاه های اجتماعی می رسند. برای مثال عقیده بر این است که افراد با جذابیت ظاهری احتمال بیشتری برای دریافت کمک و شانس بیشتری برای پیشرفت و کسب شهرت دارند(تامپسون، 2011).

او معتقد است که این هنجارهای اجتماعی و فرهنگی از دوران کودکی برای افراد درون سازی می شود. برای مثال تحقیقات داین و برشید(1974)، نشان داد که کودکان پیش دبستانی همسالان زیباتر خود را اجتماعی تر، خودکفاتر و مستقل تر می دانند حال آنکه همسالان غیرجذاب خود را وابسته غیراجتماعی و دارای رفتارهای منفی اجتماعی تعریف می کنند.

افزون بر این مطالعات اخیر هیومن(1998)، نشان داد که جذابیت ظاهری به عنوان عاملی اساسی و پیش بینی کننده ی پذیرش در گروه های همسالان است. بنابراین نشان دهنده ی اهمیت زیبایی و جذابیت در جامعه است و در درجه ی اهمیت زیبایی و جذاب بودن در میان دختران و پسران تفاوت معناداری وجود دارد، که این تفاوت ها از دوران کودکی برای آنها درونی می شود. چنانچه در پیمایشی توسط بارمگاتر و تاوریس(1983)، از کودکان پرسیده شده که اگر بیدار می شدید و جنسیتتان عوض شده چه می کردید، پاسخ ها در میان دختران و پسران به طور معناداری متفاوت بود مثلاً پسران گفتند اگر دختر بودند آرزوی دختر بودن داشتند، چرا که دختران غیر جذاب منفور و مطرود به نظر می رسند و دختران گفتند مزیت پسر بودن برایشان این است که از نگرانی اینکه ظاهرشان چگونه باشد، رهایی می یابند. بنابراین هم پسران و هم دختران بر اهمیت زیبایی ظاهری برای دختران تأکید داشتند. بنابراین اجتماعی شدن و پذیرش هنجارهای اجتماعی در ارتباط با ظاهر از جمله پیروی از هنجارهای زیبایی و اشتغال زیاد زنان با ظاهرشان جزو کلیشه های جنسیتی نقش های زنانه است و از جمله ی انتظارات فرهنگی، توقع بیشتر از زنان برای رسیدگی و بهبود ظاهرشان است که پیامد آن نارضایتی بیشتر زنان از بدنشان است. چنانچه در فرهنگ لغت جهانی وبستر در تعریف زیبایی آمده است: " زنی که بسیار خوش اندام و جذاب باشد" بنابراین تعریف زیبایی در برگیرنده ی نگرش ها و مسئولیت های زنانگی است.

 

جزئیات:
توضیحات: فصل دوم پژوهش کارشناسی ارشد و دکترا (پیشینه و مبانی نظری پژوهش)
همرا با منبع نویسی درون متنی به شیوه APA جهت استفاده فصل دو پایان نامه
توضیحات نظری کامل در مورد متغیر
پیشینه داخلی و خارجی در مورد متغیر مربوطه و متغیرهای مشابه
رفرنس نویسی و پاورقی دقیق و مناسب
منبع : انگلیسی و فارسی دارد (به شیوه APA)


مبلغ واقعی 20,000 تومان    30% تخفیف    مبلغ قابل پرداخت 14,000 تومان

توجه: پس از خرید فایل، لینک دانلود بصورت خودکار در اختیار شما قرار می گیرد و همچنین لینک دانلود به ایمیل شما ارسال می شود. درصورت وجود مشکل می توانید از بخش تماس با ما ی همین فروشگاه اطلاع رسانی نمایید.

Captcha
پشتیبانی خرید

برای مشاهده ضمانت خرید روی آن کلیک نمایید

دیدگاه های کاربران (0)

اگر به یک وب سایت یا فروشگاه رایگان با فضای نامحدود و امکانات فراوان نیاز دارید بی درنگ دکمه زیر را کلیک نمایید.

ایجاد وب سایت یا
فروشگاه حرفه ای رایگان

تمام حقوق مادی و معنوی این وب سایت متعلق به "" می باشد

فید خبر خوان    نقشه سایت    تماس با ما